مگر چشم از زبان صادقانه تر سخن نمی گوید؟

مگر نه اشک زیباترین شعر

و بی تابترین عشق

و گدازترین ایمان

و داغ ترین اشتیاق

و تب دار ترین احساس

و خالص ترین گفتن

و لطیف ترین دوست داشتن است

که همه در کوره یک دل به هم آمیخته و ذوب شده اند و قطره ای شده اند نامش اشک؟

  چــه خــــوش خیــــال است

 

فـــــاصــــــــله را میـــــــــــگــویــــــــــــم ! 

 

به خــــیالش تو را از مـــن دور کـــرده

 

نمیداند تو جایت امن است ! 

 

اینـــجا میان دلـــم

 

........

..

 

 جدایی........!!

عشق شايد تنها جايزه ي اين روزگار نامهربان است که براي بردنش نيازي به پارتي نيست!!برايش مهم نيست که تو شاهي يا گدا !مردي يا زن هر چه که هستي باش !فقط تنها شرطش اين است که ارزش آن را بشناسي وحرمتش را نگه داري......

ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کردبهت چه گفت؟جايي که ميري مرمي داره که مي شکننت نکنه غصه بخوري من همه جا باهاتم .تو تنها نيستي .تو کوله بار ت عشق ميزارم که بگذري قلب ميزارم که جا بدي اشک ميدم که همراهيت کنه ومرگ که بدوني برميگردي پيشم...

چرا دنيا نمي دا ند که من غمگين ترين غمگين دنيايم /بيا اي دوست با من باش که من تنهاترين تنهاي دنيايم

هروقت آسمون دلت ابری شد بدون بالاتر از ابرها جاییست در آسمان که هیچ ابری نیست پس تا می تونی اوج بگیر تا فراسوی ابرها که دلت اونجا همیشه آفتابی و گرمه.................

گــاه دلم می‌گیرد ، ...

گــاه زندگی سخت می‌شود ....

گــاه تنها ، "تنهایی" آرامش می آورد ...

گــاه گذشته اذیتم می كند ....

گــاه هوایت دیوانه‌ام می‌کند ....

این " گــاه " ها ، گــهگاه تمامِ روز و شب من می‌شوند ...

آن وقت بغض راه گــلویم را می‌گیرد ... ! درست مثل همین روزهــا ...!!